از حضور تود‌ه‌وار تا حضور بارز خودآگاه / میترا شجاعی


زنان در جنبش اعتراضی جاری

دویچه وله » حضور چشمگیر زنان در صفوف اعتراضی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر، بسیاری از ناظران را متوجه خود ساخت. اما این اولین حضور زنان در اعتراضات نبود. سال ۱۳۵۷ نیز دنیا شاهد همین صحنه‌ها بود. تفاوت این دو حضور چیست؟

چهره‌ی غرق به خون ندا آقا سلطان دانشجوی ۲۶ ساله‌ای که در تظاهرات پس از انتخابات کشته شد، تبدیل به نماد جنبش اعتراضی کنونی ایران شد. ماجرای ترانه موسوی، دختری که در تجمع مقابل مسجد قبا دستگیر شد، مورد تجاوز قرار گرفت و سوزانده شد نیز یکی از وقایعی بود که در اعتراضات اخیر مردمی به کرات شرح داده شد. عکس‌ها و فیلم‌های زنان و دخترانی که توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی کتک می‌خوردند، با باتوم مورد حمله قرار می‌گرفتند و در این جدال گاه حتی حجاب از سرشان می‌افتاد، عکس اول بسیاری از رسانه‌ها در داخل و خارج ایران شد. و در این میان ده‌ها عکس و فیلم نیز از زنان و دخترانی منتشر شد که بدن خود را سپر دفاع از همان بسیجی‌ها و لباس شخصی‌ها کرده بودند تا هدف نفرت و انتقام مردم به ستوه آمده از خشونت قرار نگیرند.

جدا از این صحنه‌ها آنچه در اعتراضات اخیر در مورد زنان قابل توجه بود، حضور آنان نه در پشت سر مردان و نه حتی کنار آنان، که در بسیاری از مواقع جلوتر از مردان بود. این مسئله گاه آنقدر پررنگ می‌شد که رسانه‌های غربی از آن با نام «انقلاب زنان در ایران» یاد می‌کردند. و شاید این یکی از نقاط پررنگ تفاوت جنبش کنونی و انقلاب ۵۷ بود.

محبوبه عباسقلی‌زاده فعال زنان و عضو گروه میدان زنان این مسئله را یکی از تفاوت‌های عمده حضور زنان در جنبش سبز با انقلاب ۵۷ می‌داند. او می‌گوید: «زن و مرد در جنبش سبز دوش به دوش هم حرکت و اعتراض می کنند، در خیابان‌ها به یک میزان حضور دارند و حتی در مبازرات خیابانی با ماموران حکومتی درگیر می شوند. رابطه برابر و هم وزنی که بین زنان و مردان دمکراسی‌خواه در خیابان‌ها وجود دارد یک پدیده عام و فراگیر بوده و فقط منحصر به یک روز و دو روز نیست و در طول ۷ ماه حضور برابر زن و مرد در کلیه اعتراض ها و حتی واکنش‌های سیاسی و فعالیت‌های سایبری به یک میزان دیده می‌شود. این در حالی است که در انقلاب ۵۷ زنان در صف‌های جداگانه از مردان حرکت می‌کردند – حداقل از ماه‌های آخر که رسما رهبری انقلاب به دست آیت‌الله خمینی هدایت می‌شد- و نقش زنان نیمه منفعل بود بدین معنی که تکرار کننده حرکت های مردان بودند و فضا طوری نبود که زنان بتوانند ابتکار عملی از خود نشان دهند.»

ندا آقاسلطان به نماد جنبش اعتراضی مردم ایران تبدیل شد

حضور زنان؛ حضوری مطالبه محور

طرح خواسته‌ها و شعارهای مخصوص زنان چیزی بود که در انقلاب ۵۷ وجود نداشت. تقریبا هیچ شعاری و یا خواسته‌ای با محوریت زنان مطرح نمی‌شد. مطالبات حول همان هدف اصلی سقوط رژیم شاه بود و خواسته‌های زنان هیچگاه به طور جداگانه مطرح نمی‌شد.

محبوبه عباسقلی‌زاده در این مورد می‌گوید:

«در انقلاب ۵۷، زنان توده‏وار شرکت داشتند. آنان خواسته‏های مشخصی نداشتند و همان خواسته‏های کلی مبتنی بر این که شاه باید برود و رژیم سلطنتی باید سرنگون شود را تکرار می‏کردند. به خصوص در ماه‏های پیش از ۲۲ بهمن و بعد از پیروزی انقلاب نیز روی برپایی حکومت اسلامی تاکید داشتند.بدون آنکه اصلا بدانند این حکومت اسلامی چیست.»

دکتر نیره توحیدی سرپرست بخش مطالعات زنان در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا این تفاوت را در واژه «خودآگاهی جنسیتی» خلاصه می‌کند و می‌گوید:

«امروز بر خلاف سال ۱۳۵۷ مساله‏ی زنان، مطالبات آنان و اصولا خودآگاهی جنسیتی در جامعه به طور کلی جلوتر است. به خصوص این که یک جنبش خودآگاه و مستقل فمینیستی وجود دارد که قبلا اصلا وجود نداشت. در انقلاب ۵۷، نه تنها مساله‏ی زنان مطرح نبود، نه تنها تشکلی از زنان وجود نداشت، نه تنها گفتمان فمینیستی وجود نداشت و همه چیز در یک جنبش پوپولیستی ضد شاه دیکتاتور و ضد امپریالیست حل شده بود، بلکه حتی عنصر دمکراسی‌خواهی هم بسیار گم و ضعیف بود. اصلا گفتمان دمکراسی و حقوق بشر نیز وجود نداشت. بنابراین امروز تفاوت‏ها بسیار زیاد است.»

محبوبه عباسقلی‌زاده نیز با تاکید بر «خوداگاهی جنسیتی» زنان در جنبش کنونی می‌گوید:

«شعارها و مطالبات و انگیزه‌های زنان در آن دوره توده‌وار و بر مبنای رابطه کاریزماتیک بین رهبر و فرد بود و مطالبه مشخصی که نشان دهنده خواسته‌ها و آرزوهای زنانه باشد در شعارهای آن روزها به صورت یک پدیده اجتماعی دیده نمی‌شد. اما در جنبش سبز، زنان مطالبات زنانه دارند و آزادی فردی و توجه به فردیت زنانه برایشان اهمیت دارد. موضوعاتی مثل آزادی و برابری و حقوق شهروندی در مصاحبه‌ها و حتی شعارهای زنان دیده می‌شود و نشان می‌دهد که زنان از خودآگاهی جنسیتی برخوردارند.

شاید مهمترین تفاوت این دو دوره در این جمله باشد که زنان در انقلاب ۵۷ خود آگاهی جنسیتی نداشتند اما در جنبش سبز زنان از خود آگاهی جنسیتی برخوردارند.»

حضور پررنگ «جنبش فمینیستی»

استفاده‌ی وسیع از واژه «فمینیست» و یا «جنبش فمینیستی» شاید بیش از یک دهه در ایران عمر نداشته باشد. پس بیراه نیست اگر گفته شود در زمان وقوع انقلاب ۵۷ اصلا “جنبش فمینیستی”، به عنوان حرکتی ورای بخش بسیار آگاه زنان، در ایران بسیار ضعیف بوده است.

دکتر نیره توحیدی این مسئله را نیز یکی دیگر از تفاوت‌های حضور زنان در جنبش اعتراضی کنونی با انقلاب ۵۷ می‌داند. او می‌گوید: «ما امروز یک جنبش فمینیستی داریم که دست‏کم ۱۰ سال است شکل گرفته. جنبشی مستقل که مطالبات خود را دارد. مسلماً این حد از خودآگاهی فمینیستی و کادرهای فمینیستی‏ را که امروز درگیرند و در زندان هستند، در سال ۵۷ نداشتیم. امروز ده‏ها زنی که هم در جنبش عمومی دمکراسی‌خواهی و سیاسی و هم در جنبش زنان فعالند، در زندان هستند. ما کی چنین شرایطی را در سال ۵۷ داشتیم؟»

دکتر توحیدی همچنین معتقد است اصولا جنبش سبز کنونی دربرگیرنده چندین “خرده جنبش” است که جنبش فمینیستی نیز یکی از آنهاست. به اعتقاد وی اگر این خرده جنبش‌ها نبودند، اصلا جنبش سبز به این صورت شکل نمی‌گرفت.

خانم توحیدی می‌گوید: «این طور نیست که ما خرده جنبش‏های مدنی را از جنبش سبز و یا این جنبش عمومی دموکراسی‏‌خواهی جدا کنیم. یعنی ما یک جنبش قوی زنان داریم که مطالبه‏محور است و خواسته‏های‏اش هم مشخص است و از چندین کمپین تقریبا متشکل تشکیل شده است. این کمپین‏ها نیز چندین ائتلاف را تشکیل می‏دهند و هدف‏ها و مطالبات مشخص دارند. پیش از انتخابات هم ائتلاف هم‏گرایی زنان را داشتیم که بسیار مطالبه‏محور و مشخص بود.جنبش دانشجویی را هم داریم که مطالبات خود را دارد. جنبش البته نسبتا ضعیف کارگری و همین‏طور جنبش‏های قومی را نیز داریم که هرکدام مطالبات خاص خود را دارند. ازسوی دیگر یک جنبش مدنی وسیع‏تر دموکراسی‏خواهی داریم که اتفاقاً مطالبات‏اش دارد مشخص‏تر هم می‏شود.»

محبوبه عباسقلی‌زاده نیز به تفاوت‌های ماهوی انقلاب ۵۷ و حرکت اعتراضی کنونی اشاره می‌کند و می‌گوید اصولا در سال ۵۷ نهادهای مدنی به شکل کنونی وجود نداشتند. به نظر او چون این دو حرکت ماهیتا متفاوتند، پس نقش زنان نیز در آنها با یکدیگر فرق می‌کند. او می‌گوید: «حضور زنان در هردوی این‏ها تابعی است از فرم انقلاب و فرم جنبش سبز. جنبش سبز جنبشی کاملا مدنی است و بر اساس حقوق شهروندی و حقوق بشر حرکت می‏کند و افرادی که در این جنبش حضور دارند، خواست و مطالبه‏ی مشخصی را دنبال می‏کنند. انقلاب ۵۷ ماهیتاً با این جنبش تفاوت داشت. آن زمان خواسته‏ها کاملا سلبی بود. یعنی بر اساس نخواستن چیزی حرکت می‏کرد. فرم جنبش هم کاملا پوپولیستی بود. یعنی جامعه‏ی مدنی وجود نداشت و نیروهای مدنی در آن فعال نبودند. در واقع یک رهبر وجود داشت و همه به صورت توده ذیل آن رهبر قرار می‏گرفتند.»

تزریق خواست‌های زنان به جنبش سبز

اما تمامی ناظران و فعالان جنبش زنان معتقد به وجود این تفاوت‌ها نیستند. برخی نیز معتقدند اتفاقا همان بلایی که در سال ۵۷ بر سر خواست‌های زنان آمد، امروز نیز در حال تکرار است. سپیده آزادی نویسنده وبلاگ هواداران حزب ملت ایران، یکی از این زنان است. او در مقاله‌ای که در تاریخ نهم دی‌ماه در سایت مدرسه فمینیستی منتشر شد می‌نویسد: «در این جنبش آنچه به کل به فراموشی سپرده شده، شعارهای برابری‌خواهانه زنان در جهت حذف تیعیض جنسیتی است. زنان اگرچه همراه و همدوش مردان در مبارزات شرکت دارند اما هیچگاه مطالبه‌ای را فراتر از مردان یا متفاوت با آنان در شعارهایشان مطرح نکرده‌اند. حضور زنان در این مبارزات تداعی‌کننده حضورشان در انقلاب ۵۷ است.»

اما دکتر نیره توحیدی این استدلال را نمی‌پذیرد. او می‌گوید: «درست است که در خود تظاهرات‏هایی که در اعتراض به انتخابات برگزار می‏شد، شعارهای مشخص مربوط به زنان داده نمی‏شد، اما اتفاقا چون اعتراض بر سر چیز دیگری بود، عدم طرح این شعارها طبیعی بود. خیلی مصنوعی می‏شد اگر در شرایطی که می‏گوییم در انتخابات تقلب شده و یا این که “رأی من کجاست”، شعار خاص زنان را هم سر می‏دادیم. هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. اما همین‏ که امروز با من گفت‏وگو می‏کنید و می‏پرسید که چرا مسایل زنان در تظاهرات‏های مختلف مطرح نمی‏شود، به این معناست که ما زنان حضور داریم؛ نگران این مساله هستیم و خواستار آنیم که مساله‏ی زنان در جاهای دیگر هم طرح شود. یعنی هروقت که طرح نمی‏شود انتقاد می‏کنیم یا این که می‏خواهیم بدانیم چگونه می‏توانیم خرده جنبش زنان را که اتفاقاً یکی از مهم‏ترین ارکان این جنبش حق‏خواهی است، با جنبش عمومی پیوند بدهیم. همین این که دغدغه‏ی امروز ما این است و در سال ۵۷ نبود، خود نشان از تفاوتی ماهوی و کیفیتی میان امروز و دیروز یعنی۳۰ سال پیش دارد.»

محبوبه عباسقلی‌زاده نیز معتقد است اگرچه شعار مشخصی از سوی زنان سر داده نمی‌شود اما حضور زنان یک حضور آگاهانه است. او می‌گوید: «زنان از خواسته‏های‏شان و نحوه‏ی حضورشان در جنبش سبز کاملا آگاه‏اند و می‏توانند آن را توضیح بدهند. عموما رابطه‏ی کاریزماتیکی هم با رهبر و یا رهبران جنبش ندارند و این طور نیست که خواسته‏ی خود را ذیل خواسته‏ی رهبر یا رهبران جنبش سبز بگذارند.»

نیره توحیدی می‌گوید سر دادن شعار تنها راه مطرح کردن خواست‌های زنان نیست. به اعتقاد او فعالان زنان باید در پی راهی باشند تا بتوانند خواست‌های خود را با مطالبات جنبش سبز پیوند دهند.

این استاد دانشگاه می‌گوید:

« ما باید گفتمان زنان را هر روز تقویت کنیم و آن را با گفتمان دمکراسی‏خواهی پیوند بدهیم. این حرکت هم دائماً دارد صورت می‏گیرد. ممکن است که شعارهای زنان هنوز به طور وسیع به عرصه‏ی خیابان‏ها نرسیده باشد، ولی این دیگر مسئولیت جنبش زنان است که با چه ابتکارها و با چه سیاست‏های درستی بتواند این شعارها را به بدنه‏ی جنبش ببرد. واقعا باید راه‏هایی پیدا کنیم که مسایل زنان در جنبش تزریق شود –البته به نظر من در جنبش تزریق شده− ولی پیوند واضح‏تر، علنی‏تر و مشخص‏تری با خواسته‏های دمکراتیک و مدنی مردم بخورد. این پیوند باید با حرکتی هماهنگ شده و با در نظر گرفتن خواسته‏های عمومی جنبش زنان و نه خواسته‏های حداکثری صرفا گروهی از زنان پیشرو طرح شود.»

اما چه آنان که معتقد به حضور مستقل زنان در جنبش اعتراضی کنونی هستند و چه آنان که هنوز این استقلال را باور ندارند، در این نقطه مشترکند که نمادهای جنبش کنونی بسیار ’’زنانه‌تر‘‘ از نمادهای انقلاب ۵۷ است. شعارهایی همچون «ای خواهر شهیدم، رای‌تو پس می‌گیرم» هرگز در سال ۵۷ سر داده نشد. نام کشته‌شدگان زن انقلاب ۵۷ هرچند که شاید کم هم نبودند ولی هرگز به اندازه نام ندا آقا سلطان و ترانه موسوی همه‌گیر نشد. و شاید هیچ تحلیلگر سیاسی و هیچ رسانه عمومی از انقلاب ۵۷ با نام «انقلاب زنان» یاد نکرد. این روزها ولی این جمله در میان تحلیل‌ها و تفسیرها بسیار به چشم می‌خورد که: «تغییر بنیادی در ایران را قطعا زنان و جوانان رقم خواهند زد.»

تحریریه: رضا نیکجو

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *