بسته مهرت رسید / میترا شجاعی

خواهرم!

بسته ای که برای سال نوی میلادی برایمان پست کرده بودی به دستم رسید: نعنای خشک شده با عطر آشپزخانه مادر، کیف کوچک سوزن دوزی شده بلوچ، جاگوشواره ای کار دست، نقل سفید، دستبند چرمی برای پسرکم و مهر و مهر و مهر

پسرک گفت کاش خاله زندان نبود تا به او تلفن می کردیم برای تشکر

گفتم خاله زندان نیست، پیش “کارشناس” است و کارشناس آدم بدی نیست، تا به حال به او اجازه داده دو مرتبه به خانه اش تلفن بزند. کارشناس آدم بدی نیست،رفتارش با خاله مودبانه است، کارشناس گفته هفته آینده پرونده خاله را به دادگاه می فرستد.

گفتم وطنم، وطنمان پر از کارشناس های خوب است که ما قدرشان را نمی دانیم.

گفتم آقای کارشناس خاله را برده تا او کمی استراحت کند، سفر نرود، دیدار نکند، با زنان حرف نزند. قصه هووهای زنان میناب را نشنود، آتش خودسوزان زنان کردستان را نبیند، دست های پینه بسته زنان بوشهر را لمس نکند.
می بینی؟ آقای کارشناس چقدر مهربان است با خاله ات و با تمامی خاله هایت؟

خواهرم!

بسته ات را دیدم، بوییدم، لمس کردم به جای تمام آن چیزهایی که در این ۱۰ روز ندیدی و نبوییدی و لمس نکردی.

خواهرم!

از قول من به آقای کارشناس بگو تو و بقیه دوستانت هزاران چشم و دست و گوش دارید که او تنها چند تا از آنها را نگه داشته

به او بگو: روزی خیلی زود تمامی این چشمها و دستها و گوشها به هم میرسند در سرزمینی که “کارشناسش” تو نباشی!

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *