منصوره شجاعی بازداشت شد

ساعت یک و نیم بامداد. زنگ بی موقع تلفن و دلی که می لرزد: خاله ببخشید بیدارتان کردم. مامان را بردند.

ـ به نسرین ستوده گفتی؟

ـ آره ولی تا صبح هیچ کاری نمی تونه بکنه.

ـ داروهاشو برد؟

ـ آره همه رو برد.

ـ حالش خوب بود؟

ـ آره خوب بود اما تو باور نکن

http://zane-azad.blogspot.com

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *