وقتی میرزاده عشقی شاعر ایران در دهه بیست قرن بیستم کفن سیاه را در ذم حجاب و دفاع از آزادی زنان سرود هرگز گمان نمی برد که دهه ها بعد مردان جوان ایرانی که همچون او دل در گرو آزادی دارند، با سرکردن حجاب به نظامی که در آن غیرت مردان، از سرکوب جنسی زنان سیراب می شود اعتراض کنند.
اما چنین رخ داده است : حاکمیت با پخش تصویر محجبه مجید توکلی، در کنار عکس بنی صدر در حجاب، قصد تحقیر مخالفان را دارد. و در مقابل، دهها مرد جوان برای اعلام همبستگی با مجید توکلی، با به راه انداختن کمپین مردان با حجاب، جمهوری اسلامی را به چالش فرهنگی سیاسی بی نظیری فرا خوانده اند.
با چاپ تصویر مجید توکلی با حجاب، که در تظاهرات گسترده دانشجویان در شانزده آذر دستگیر شده، می خواهند به دانشجویان مخالف بگویند “شماها ضعیفه هایی بیش نیستید!” و به خیال خود آنان را تحقیر کنند و شرمنده سازند.
اینچنین اما، جمهوری اسلامی که حجاب اجباری از پایه های ایدهئولوژیکش است به روشنی می گوید: نظام ما زنها را ضعیفه می خواهد. و مگر نه این است که در حجاب خواستن زنان برای تثبیت موقعیت فرو دوست آنان است؟
میرزاده عشقی دهه ها پیش می سراید :
زن چه کرده است که از مرد شود شرمنده؟
چیست این چادر و روبنده نازیبنده؟
و امروز کمپین مردان ایرانی در همان حال که با نمایش مردان در حجاب نمایش نظام را به سخره می گیرد نظام آلت سالار جمهوری سیاسی را به پرسش میکشد. در این نظام به زیر آوردن زنان مترادف مردانگی است و مردانگی مترداف حمیّت و دلاوری؛ و در همان حال حفظ غیرت از طریق کنترل جنسی زنان نشان شکنندگی بیش از حد همین مردانگی است و نمایانگر ضعف نظامی است که هویت فرهنگی آن بر پایه نفی آزادی زنان استوار شده است. به واقع، حجاب زنان، پارچه ای که می گویند پرده ساتر عفت زنان است، جز اعلام ناتوانی مردان نیست که گویا موجوداتی بی اختیارند که دیدن موی و روی زن عنان خرد از دستشان می رباید .
سی سال است هر روز زنان و مردان ایرانی در خیابانها و اماکن عمومی برای حفظ حجاب تحقیر می شوند و فحش میخورند. سی سال است عمله و اکره های جمهوری اسلامی به صد شیوه و ترفند در کار دیوار کشی جنسیتی برای حفظ پایه های نظام هستند. نظم توتلیتر ولایت فقیه همه آحاد جامعه را بی قدرت می خواهد، اما با برقراری کنترل زنان عرصه قدرت رانی جنسیتی را بر مردان می گشاید و آنان را به شراکت در تبهکاری سازمان یافته خود دعوت می کند. جرم زنا سنگسار است اما صیغه و چند همسری چشم انداز شهوت رانی را بر مردان می گشاید و زنان را به ابزار جنسی ماننده می کند. پیکر آنان را به آوردگاه نفس اماره و عرصه تاخت و تاز شیطان بدل می کند؛ و حجاب را به عذر صیانت نفس در خدمت حکمرانانی قرار می دهد که خود را نماینده خدا روی زمین می دانند.
دفتر سیاسی سپاه پاسداران در آبان ۱٣٨۶ “در کنار مدافعان تجدد گرایی افراطی”، “شیطان پرستان”، طرفداران پلورالیزم دینی، بهائیان و دراویش و اهل تصوف، فمینیست ها را در زمره تهدیداتی جدی برای نظام اسلامی به شمار می آورد. و این سخن بی گمان درست است. و جنبش زنان، از جمله با برپایی “کمپین یک میلیون امضا برای لغو قوانین تبعیض آمیز جنسیتی” در سال ۲۰۰۶ خواهان تغییر برای برابری شده است. چه تهدیدی بالاتر از این برای نظامی که تبعیض جنسی از پایه های محوری آن است؟
اما رویارویی زنان با جمهوری اسلامی از همان فردای به قدرت رسیدن اسلام گرایان، پس از سرکوب اعتراضات زنان علیه حجاب اجباری، با نافرمانی زنان بدحجاب آغاز گشت و هر روز گسترده تر شد. تا آنجا که امروز دختران و زنانی که آرایش چهره و لباس شان یکسره انکار فلسفه حجاب است، پرچمدار مبارزه ای مردمی هستند که بیش از شش ماه است با شعار “مرگ بر دیکتاتور”، پایان نظام ولایت فقیه را که نهادهی خمینی گرایان است می خواهد. در نبود آزادی بیان و عمل سیاسی و اجتماعی، جوانان خلاق ایرانی با وارونه سازی و به سخره گرفتن نمادها ی ارزشی نظام، هر روزه به روندی ساختار شکن قوام می دهند که هیچ اسلحه ای نمی تواند سرکوبش کند.
مجید توکلی نوشته است : هیچکس مقدس نیست.
و کمپین ” مردان باحجاب” گامی ستودنی در ساختار شکنی نظامی است که با ایدهئولوژی ساختن از مذهب به همهی تبعیضها تقدس بخشیده است.