در جنجالی Ú©Ù‡ بر سر ترانه ÛŒ اخیر شاهین نج٠ی راه ا٠تاد Ùˆ موا٠قان Ùˆ مخال٠ان این کار Ùˆ ٠توای قتل او، نظرات گوناگونی پیرامون آزادی بیان Ùˆ Øدود آن، اØترام به مذهب Ùˆ باورهای دینی Ùˆ Øدود آن Ùˆ این Ú©Ù‡ توهین به مقدسات چیست Ùˆ چنین ترانه ای آیا در گ٠تمان مسلمان ستیزی قرار Ù…ÛŒ گیرد یا نه در رسانه ها در گر٠ت. اما جای بØØ« Ùˆ گ٠تگو در دو مورد یا خالی بود Ùˆ یا در این دو مورد کمتر صØبت شد. من در این یادداشت کوتاه به این دو نکته Ù…ÛŒ پردازم. نکته ÛŒ اول ØÙ‚ کشتن دیگری است. آیا کشتن دیگری یک ØÙ‚ است Ùˆ Ù…ÛŒ شود این ØÙ‚ را به هیچ سببی برای کسی قائل شد؟ نکته ÛŒ دوم جایگاه طنز، هجو Ùˆ هزل در ارتباط با مبارزه خشونت پرهیز است. آیا طنز یا هجو ا٠راد یا نوشته های هزل به لزوم توهین آمیزند Ùˆ آیا چنین توهین هایی به لزوم منجر به برانگیختن ن٠رت Ùˆ تولید خشونت Ù…ÛŒ شوند؟
یک: ØÙ‚ کشتن دیگری
در بیشتر بØØ« Ùˆ گ٠تگوها در مورد Øدود آزادی بیان، از جمله مناظره آقای گنجی با آقای عبدی کلانتری در بی بی سی، توجه به این نکته ٠راموش Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ موضوع Øدود اجتماعی، ٠رهنگی Ùˆ قانونی آزادی بیان برای انتقاد، هجو، طنز Ùˆ یا هزل باورهای اسلامی Ùˆ یا شخصیت های عمومی Ùˆ تاریخی مسلمان با موضوع ٠توا Ùˆ ØÙ‚ کشتن دیگری گره خورده است. به همین خاطر به جای این Ú©Ù‡ بØØ« در بستر Ùˆ یا کانتکست تاریخی درستی یعنی قرن بیست Ùˆ یکم Ùˆ Øدود سالهای Û²Û°Û±Û° گذاشته شود، گ٠تگو کنندگان به بسترهای تاریخی ناهمخوانی همچون کشتار دسته جمعی Ùˆ سیستماتیک یهودیان به دست Øکومت ٠اشیستی هیتلر یا همان هالوکاست ارجاع Ù…ÛŒ دهند.
خود قضیه هالوکاست نشانه ÛŒ بارزی از گ٠تمانی است Ú©Ù‡ برای کشتن Ùˆ Øذ٠دیگری نه تنها ØÙ‚ قائل است، بلکه ØÙ‚ÛŒ بی قید Ùˆ شرط Ùˆ یا به نوعی ØÙ‚ÛŒ طبیعی قائل Ù…ÛŒ شود. این گ٠تمان همان ٠اشیسم است. این ØÙ‚ تنها مشمول خودی هاست Ùˆ دیگری از چنین ØÙ‚ÛŒ Ù…Øروم است. با توجه به داده های تاریخی، آن دیگری هایی Ú©Ù‡ در مقابله Ùˆ مبارزه با ٠اشیسم یا گ٠تمان های مشابه قرار گر٠تند چنین Ù†Øوه ÛŒ ت٠کر Ùˆ اجرایی نداشتند. به عبارتی، آن ها برای خود ØÙ‚ کشتن بی قید Ùˆ شرط دیگری را قائل نبودند. Øتی اگر در جاهایی به خشونت Ùˆ کشتن دیگری دست زدند تنها به علت "دیگری" بودن "دیگری" نبوده است. از دلایل توجیهی آن ها چیزهایی همچون Ø٠ظ جان Ùˆ جلوگیری از کشته شدن یا بیرون راندن نیروی متخاصم از کشورشان بوده است.
Øتی باید دقت کنیم Ú©Ù‡ بین کسی-گ٠تمانی Ú©Ù‡ برای تسلط به دیگری خشونت را در جاهایی مجاز Ù…ÛŒ شمارد، با کسی-گ٠تمانی Ú©Ù‡ کشتن دیگری را به خاطر مت٠اوت بودنش ØÙ‚ طیبعی (Ùˆ در نتیجه قانونی) خود Ù…ÛŒ داند ت٠اوت از زمین تا آسمان است. ٠توا یا دستور Ùˆ امر به قتل دیگری به طور آشکاری ØÙ‚ÛŒ را Ú©Ù‡ طبیعی ٠رض Ù…ÛŒ شود قانونی Ùˆ در نتیجه اجرایی Ù…ÛŒ کند. باورمندانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویند ریختن خون کا٠ر جایز Ùˆ هر دم توسط یک مسلمان قابل اجراست گ٠تمان به نام "ØÙ‚ کشتن دیگری" است.
اشخاصی مانند آقای گنجی، آقای دباشی یا آقای علی علیزاده در نوشته اش برای سایت بی بی سی Ú©Ù‡ با است٠اده ÛŒ بی مایه، گمراه کننده، یک جانبه، ٠رصت طلبانه Ùˆ به Ù„Øاظ بستر تاریخی-اجتماعی-Øقوقی Ùˆ در نتیجه به Ù„Øاظ مقایسه ای نادرست از گ٠تمان پسا استعماری Ùˆ نوشته های ادوارد سعید سعی Ù…ÛŒ کنند برای انتقاد از هجو Ùˆ هزلی Ú©Ù‡ بنیادگرایی اسلامی را نشانه Ù…ÛŒ گیرد بØØ« خود را تنها به Øدود آزادی بیان Ù…Øدود کرده Ùˆ بخش دیگر Ùˆ مهم قضیه را Ú©Ù‡ همان ØÙ‚ کشتن دیگری است Ú©Ù‡ از اصول بنیاد گرایی اسلامی است را از نظر پنهان کنند. همانطور Ú©Ù‡ بسیاری همچون آقای مهدی اصلانی در مقاله ÛŒ آخر خود یاد آور شدند Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨Ø§Ù† ایرانی Ú©Ù‡ نگران توهین به مقدسات مذهبی بعضی شیعیان هستند Ùˆ Øتی به Ø´Ú©Ù„ غلو آمیز Ùˆ بی اساسی جریان های بنیاد گرای مسلمان ستیز (دقت کنید نمی گویم اسلام ستیز) در غرب قرن بیست Ùˆ یکم را با هالوکاست در اروپا یا برده داری آ٠ریقایی-آمریکایی ها در آمریکا مقایسه Ù…ÛŒ کنند، در مقابل Øقیقت ٠توا یا ØÚ©Ù… قتل دیگری به تمامی سکوت Ù…ÛŒ کنند. جالب این جاست Ú©Ù‡ برده داری Ùˆ ٠اشیسم خود اجرای تمام Ùˆ کمال همین ØÙ‚ کشتن دیگری بوده است. غربی Ú©Ù‡ آقایان گنجی Ùˆ دباشی Ùˆ علیزاده به توهین به مسلمانان Ùˆ مسلمان ستیزی Ù…Øکوم Ù…ÛŒ کنند در سال Û²Û°Û±Û² برای کسی هیچ Øقی، Ú†Ù‡ قانونی Ùˆ Ú†Ù‡ غیر قانونی، برای کشتن دیگری Ú©Ù‡ مسلمان یا شیعه است را قائل نیست.
بØØ« دیگر Ùˆ مهمی Ú©Ù‡ در Øوصله ÛŒ این یادداشت کوتاه نمی گنجد Ùˆ آقایان بالا از آن پرهیز Ù…ÛŒ کنند این است Ú©Ù‡ در غرب Ùˆ بستر اجتماعی-Øقوقی اش Øقوق با وظای٠و مسئولیت ها با هم Ù…ÛŒ آیند. به عبارتی Øدود ØÙ‚ با Øدود وظای٠و مسئولیت های مدنی در ارتباط هستند. همانطور Ú©Ù‡ ØÙ‚ کشتن دیگری به خاطر دیگری بودنش در این جوامع امروزی متصور نیست، همان طور هم وظی٠ه ÛŒ اØترام به باور Ùˆ مذهب Ùˆ شیوه ÛŒ زندگی دیگری نیز به Ø´Ú©Ù„ قانونی قابل Ø·Ø±Ø Ù†ÛŒØ³Øª. کسی نمی تواند برای آزادی بیان Øد اØترام اجباری به مذهب یا هر چیز دیگری تعیین کند. به همین خاطر باورهای مذهبی نسبت به باورهای دیگر هیچ مصونیت خاصی ندارند. این نکته را آقای بهنام دارایی زاده در مقاله ÛŒ خود "مقدسات مذهبی Ùˆ شاخص آزادی بیان" منتشر شده در رادیو زمانه به خوبی ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهد. در بسیاری از جوامع غربی Ùˆ در مواردی، اØترام به باورهای گروه های مختل٠توصیه Ù…ÛŒ شود، اما این اØترام جزو مسئولیت های مدنی نیست.
یک استدلال ساده: چرا ØÙ‚ کشتن دیگری از عقل به دور است؟
در این جا Ù…ÛŒ خواهم استدلال کوتاهی ارائه دهم Ú©Ù‡ چرا ØÙ‚ کشتن دیگری از عقل به دور Ùˆ به همین دلیل مردود است. این استدلال به نوعی شبه کانتی است. کانت ٠یلسو٠عقل گرای آلمانی اخلاق را ØÚ©Ù… Ùˆ ٠رمان عقل Ù…ÛŒ داند. ÙˆÛŒ معتقد است Ú©Ù‡ بعضی اعمال از Ù„Øاظ اخلاقی مردود هستند چرا Ú©Ù‡ عقل چنین اعمالی را بر نمی تابد. کانت عقل را در بستر تاریخی ٠رهنگی قرار نمی دهد.
استدلال من در این جا با این Ú©Ù‡ به نوعی از روش کانتی بهره Ù…ÛŒ جوید، مسئله ÛŒ ØÙ‚ کشتن دیگری را در بستر تاریخی-اجتماعی-٠رهنگی جوامع امروز قرار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ چنین ØÙ‚ÛŒ را با عقل عملی در تضاد Ù…ÛŒ بیند. با این همه از آن جا Ú©Ù‡ با توجه به داده های تاریخی، بیشتر جوامع مدنی در همه ÛŒ زمان ها Ùˆ مکان ها در تاریخ انسانی چند ٠رهنگی-زبانی-مذهبی-باوری-قومی-لهجه ای-شیوه ÛŒ زندگی-... بوده اند، Ù…ÛŒ توان رد "ØÙ‚ کشتن دیگری" را نوعی ØÚ©Ù… Ùˆ ٠رمان عقل مدنی-تاریخی دانست. این ØÚ©Ù… عقل Ú©Ù‡ " تو ØÙ‚ کشتن دیگری را نداری" را شاید بتوان ØÚ©Ù… یا ٠رمان طبیعت-Ù…Øیط زیست هم دانست Ùˆ تنها Ù…Øدود به جوامع انسانی نیست. طبیعت-Ù…Øیط زیست Ú©Ù‡ انسان با آن به Ø´Ú©Ù„ ارگانیک متصل است جایگاه گوناگونی Ùˆ گونه گونه Ú¯ÛŒ یا همان چندگونه Ú¯ÛŒ هاست. پس جایگاه ت٠اوت است. به زبان دیگر در همه ÛŒ جوامع تاریخی Ùˆ نه تنها دنیای سال Û²Û°Û±Û² "ت٠اوت های اجتماعی" پس "دیگری ها" وجود داشته اند Ùˆ زیست Ù…ÛŒ کرده اند. "ØÙ‚ کشتن دیگری" امری عقلانی نیست چون با دینامیزم هستی Ú©Ù‡ همان زیست است در تضاد است. Ùˆ زیست همیشه گونه گونه است. گونه گونه Ú¯ÛŒ شاید تنها قانون زیست باشد. کانت Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ عقل قانون مند است. آیا قانون عقل زیست گونه گونه نیست؟
استدلال: بیایید یک جامعه ÛŒ چند مذهبی Ùˆ چند باوری را تصور کنیم. ٠کر Ù…ÛŒ کنید اگر قرار بود ا٠راد هر مذهب از ØÙ‚ های ویژه ای Ú©Ù‡ متناسب با مذهب یا باورهایشان بود قائل شوند Ú†Ù‡ قائله ای به پا Ù…ÛŒ شد. تصور کنید Ú©Ù‡ چطور این ØÙ‚ ها با هم تصادم Ùˆ تلاقی پیدا Ù…ÛŒ کردند. آیا تعبیه یک سیستم Øقوقی واØد Ùˆ یا بوجود آمدن یک رویه قضایی مشترک در چنین جامعه ای Ú©Ù‡ هر کس Øقوق ویژه ÛŒ متناسب با باور خود را دارد Ùˆ به تبع آن وظای٠و مسئولیت های خاصی را نسبت به خودی ها Ùˆ غیر خودی ها دارد میسر است؟
شاید یکی از دلایل سکولاریسم همین نکته است Ú©Ù‡ مبنای ØÙ‚ نباید اعتقادات Ùˆ باورها Ùˆ سنت های یک گروه اجتماعی خاص باشد. جوامعی Ú©Ù‡ چنین مبنای Øقوقی دارند نمی توانند عادلانه باشند Ùˆ ناگزیر بر اساس تبعیض بنا نهاده شده اند. گرچه این نکته را هم نباید از نظر دور داشت Ú©Ù‡ Øتی در جوامع سکولار سنت ها ÛŒ Øقوقی Ùˆ قانونی Ú©Ù‡ با باورمندی های خاصی از Ù„Øاظ تاریخی همبسته اند در نظر گر٠ته Ù…ÛŒ شوند Ùˆ تا Øدی مبنای سیستم اجرایی Ùˆ Øقوقی هستند. بنابراین سکولار در عمل به معنای دور ریختن تمام سنت های اجتماعی Ùˆ پیشینه ÛŒ تاریخی هر چند ناعادلانه ÛŒ یک اجتماع-٠رهنگ نیست.
اما از طر٠ی ،خود این سیستم های Øقوقی در جوامع سکولار در Øال تغییر هستند Ùˆ جوامع کنونی با توجه به بسترهای جدید مانند بستر پسااستعماری Ùˆ پست مدرن جای تغییر را برای این سیستم ها در نظر گر٠ته اند. به بیان دیگر، در این سیستم ها Øداقل پتانسیل Ø¬Ø±Ø Ùˆ تعدیل وجود دارد Ùˆ از چنین تغییرات آتی تا Øدی از Ù„Øاظ Øقوقی پیش بینی شده است. Ùˆ از طر٠دیگر، در این جوامع به این نکته توجه Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در Øالی Ú©Ù‡ از Ù„Øاظ عملی دور ریختن تمام سنت ها امکان پذیر Ùˆ دلخواه نیست، سیستم Øقوق Ùˆ وظای٠اجتماعی هم نمی تواند به طور کامل بر اساس باورها، تاریخ، سنت ها Ùˆ ٠رهنگ گروه خاصی باشد.
Øالا تصور کنید Ú©Ù‡ هر یک از گروه های مذهبی یا اعتقادی بنا به سنت ها Ùˆ ٠رهنگ Ùˆ تاریخ خاص خود "از ØÙ‚ ویژه ÛŒ کشتن آن دیگری را Ú©Ù‡ مانند آن ها نیست" یا " ØÙ‚ کشتن آن دیگری را Ú©Ù‡ بعضی از خودی ها گ٠تار-پندارش را به Ø´Ú©Ù„ دلبخواهی به توهین به خود تعبیر Ù…ÛŒ کنند" برخوردار بودند. ٠کر Ù…ÛŒ کنید Ú†Ù‡ ات٠اقی Ù…ÛŒ ا٠تاد؟ تصور کنید در یک جامعه ÛŒ چند مذهبی Ùˆ چند باوری مانند خود ایران ۲۰۱۲، یک عده م٠تی Ùˆ آخوند Ùˆ کشیش Ùˆ موبد Ùˆ ... ØÙ‚ دستور به کشتن دیگری را داشتند، ٠کر Ù…ÛŒ کنید Ú†Ù‡ روی Ù…ÛŒ داد؟ به نظر شما "عقل" نتیجه ÛŒ این کار را Ú†Ù‡ پیش بینی Ù…ÛŒ کند؟
در سناریوی بالا، عقل این جور Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ بی Ø´Ú© خون ریزی وسیعی ات٠اق Ù…ÛŒ ا٠تاد Ú©Ù‡ پایانی نداشت. به بیان دیگر پایانی جز کشته شدن تمام اعضای آن جامعه، به جز یک یا دو ن٠ر نداشت! Ùˆ این نتیجه به Ú†Ù‡ معناست؟ عقل Ù…ÛŒ گوید نتیجه این است Ú©Ù‡ بدون جمعیت دیگر دیگر اجتماعی وجود نخواهد داشت. یعنی "ØÙ‚ کشتن دیگری" در اصل ضد اجتماعی است.
شاید به این دلیل باشد Ú©Ù‡ کانت Ù…ÛŒ گوید ØÚ©Ù… عقل قانون مند است. به بیان دیگر امر دلبخواهی عقلانی نیست. Ùˆ آن Ú†Ù‡ نمی تواند عقلانی باشد اخلاقی نیست. پس ØÙ‚ کشتن دیگری به خاطر دیگری بودن یا امر به کشتن دیگری به خاطر دیگری بودن هیچ سنخیتی با ØÚ©Ù… عقل ندارد Ùˆ با یک استدلال شبه کانتی از Ù„Øاظ اخلاقی مردود است. Øتی اگر عقل را اجتماعی-عملی هم بدانیم، نتیجه ÛŒ ØÚ©Ù… چنین عقلی هم نمی تواند نابودی جامعه به عنوان اجتماعی از ا٠راد به دست خود جامعه یعنی همین ا٠راد باشد. (در پرانتز بگویم Ú©Ù‡ مبنای ٠کری نگارنده نیلو٠ر شیدمهر اخلاق کانتی نیست Ùˆ ÙˆÛŒ از صورت بندی Ùˆ استدلال شبه کانتی تنها برای این یادداشت خاص است٠اده کرده است. اخلاق از نظر نگارنده عدالت Ù…Øور است. عدالت آن گونه Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ اندیشد دلبخواهی نیست. عدالت همان دیگری Ùˆ ØÙ‚ زیست اوست. در این جا شیوه ÛŒ تخیل نگارنده در مورد دلبخواهی نبودن عدالت با مبنای ت٠کر کانتی Ú©Ù‡ ØÚ©Ù… عقل دلبخواهی نیست هماهنگ است.)
از این جاست Ú©Ù‡ کشتن دیگری در جوامع مدنی یک ØÙ‚ اجتماعی نیست. Øتی ØÙ‚ خود Ú©Ø´ÛŒ در اغلب این کشورها به جز یک یا دو تا Ú©Ù‡ آن هم تØت شرایط خاصی است وجود ندارد. در این یک دو کشور مانند سوییس هم خود Ú©Ø´ÛŒ باز یک ØÙ‚ اجتماعی یا ٠ردی نیست. به عبارتی خود Ú©Ø´ÛŒ دلبخواهی نیست. در این صورت، باز هم اجتماع باید به این کشتن خود جواز اجرایی بدهد. اجتماع برای دادن جواز به قانون Ùˆ یا سنت های قانونی Ùˆ عقل-قضاوت جمعی Ú©Ù‡ مبنایش بررسی Ùˆ استدلال Ùˆ عمل گرایی است رجوع Ù…ÛŒ کند.
پس کشتن دیگری در جوامع مدنی Ù…ÛŒ تواند یک مجازات باشد نه یک ØÙ‚. قضاوت در مورد جرم Ùˆ تعیین مجازات نه به دست یک ن٠ر بلکه به دست نهاد اجتماع یا سیستم قضایی است Ú©Ù‡ خود قانون مند است. با این همه امروزه در کشورهای پیشتر٠ته ÛŒ اروپایی مجازات اعدام نیز لغو شده است.این لغو به این معناست Ú©Ù‡ Øتی ØÙ‚ کشتن دیگری (در این جا مجرم یا کسی Ú©Ù‡ به Ù„Øاظ جرم مانند اجتماع نیست) به اجتماع Ùˆ سیستم قضایی آن به عنوان یک نهاد مجازی-انتزاعی داده نشده است. یعنی عقل اجتماعی تا آن جا پیش ر٠ته است Ú©Ù‡ کشتن یک ٠رد از اجتماع انسانی را عملی غیر عقلی (به معنی عقل عملی اجتماعی) یا بر خلا٠اساس اجتماعی بودن Ù…ÛŒ داند.
من به عنوان یک متخصص آموزش Ùˆ پرورش اعتقاد دارم Ú©Ù‡ یکی از مهم ترین پایه های آموزش Ùˆ پرورش این است Ú©Ù‡ ØÙ‚ به مثابه دیگری Ùˆ زیست او آموزش داده شود. آن Ú†Ù‡ Ú©Ù‡ در جهت کشتن یا صدمه یا ØØ°Ù Ùˆ سانسور Ùˆ Ù…Øدود کردن Ùˆ به Øاشیه راندن دیگری Ùˆ زیستش باشد ØÙ‚ نیست. آموزش Ùˆ پرورش بر مبنای دیگری Ùˆ زیست او=ØÙ‚ رشد دهنده Ùˆ بالنده ÛŒ زیست اجتماعی است.
۲) بیان طنز و تن٠ر زدایی از ٠رهنگ
قضیه دیگری Ú©Ù‡ در مورد ترانه ÛŒ رپ شاهین نج٠ی Ùˆ کارهای هنری دیگر مانند کاریکاتورهای Ù…Øمد Ù…ØÙ„ مناقشه است Ùˆ به Øدود آزادی بیان ربط پیدا Ù…ÛŒ کند این است Ú©Ù‡ آیا این کارها Ú©Ù‡ همه به نوعی از هزل، طنز یا هجو بهره Ù…ÛŒ جویند تØریک کننده به ن٠رت ورزی به گروه خاصی مانند مسلمانان ساکن جوامع غربی امروز هستند؟ آیا چنین کارهایی باعث Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ خودی ها یعنی غربی ها به لزوم چنان تØریک شوند Ú©Ù‡ دست به خشونت ورزی بر علیه مسلمانان یا دیگر گروه ها بزنند؟
پیش از شروع این بØØ« باید بگویم Ú©Ù‡ این سه نکته Ú©Ù‡ در ادامه Ù…ÛŒ آورم قابل درک بوده Ùˆ به تمامی بی جا Ùˆ خارج از کانتکست نیستند. اول: کارهای هنری از جمله طنز Ùˆ هزل Ùˆ هجو Ù…ÛŒ توانند در خدمت گ٠تمان خاصی Ùˆ در جهت تØریک گروه خاصی برای اعمال خشونت به دیگری به کار برده شوند. دوم: گروهی با باورهای خاص Ù…ÛŒ توانند به انتقاد به اعتقاداتشان Ú©Ù‡ به Ø´Ú©Ù„ طنز Ùˆ هزل Ùˆ هجو ارائه Ù…ÛŒ شود Øساس باشند Ùˆ Øساسیت آن ها به Øدی باشد Ú©Ù‡ بیان هنری طنز گونه را توهین تلقی کنند Ùˆ دست به ر٠تارهای خشونت آمیز بزنند. سوم: در دنیای امروز بیان هنری طنز آمیز برای انتقاد از باورمندی بنیاد گرانه اسلامی Ùˆ یا هر نوع دیگری از بنیاد گرایی Ù…ÛŒ تواند برای هنرمند یا گروه منتقد خطر به همراه داشته باشد.
بØØ«: طنز یکی از مهمترین ابزارهای انتقاد Ùˆ یکی از شیوه های مهم بیان است. طنز Ùˆ هزل Ùˆ هجو در ادبیات تمام دنیا وجود دارد Ùˆ از شیوه های معمول بیان هنری است.
طنز Ùˆ هزل Ùˆ هجو، Øتی آن ها Ú©Ù‡ شخصیت های تاریخی یا عمومی خاصی را موضوع کار قرار Ù…ÛŒ دهند، با آن Ú©Ù‡ به معمول تØریک کننده به خشونت یا توهین آمیز تلقی Ù…ÛŒ شوند، اما در اصل تولید کننده ÛŒ خنده هستند Ú©Ù‡ از این طریق یک نوع تص٠یه یا پالایش روØÛŒ Ùˆ عاط٠ی در مخاطب بوجود Ù…ÛŒ آید. از طر٠دیگرطنز Ùˆ هزل Ùˆ هجو از ابزارهای مهم نقد اجتماعی برای Ú©Ù…Ú© به Øرکت جامعه از دست انداز سنت های دست Ùˆ پاگیر Ùˆ عقب مانده Ú¯ÛŒ های ٠رهنگی هستند. این سبک ها Ù…ÛŒ توانند در جلوگیری از بازتولید اجراهای خاص ٠رهنگ نقش داشته باشند Ùˆ به این Ø´Ú©Ù„ جامعه را به مسیرهای دیگری مت٠اوت از سنت هایش هدایت کرده Ùˆ هل دهند.
آقای گنجی در برنامه ÛŒ تلویزیونی پرگار Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ شخص کاریکاتوریستی Ú©Ù‡ هنرش را در خدمت تبلیغ باورهای ٠اشیستی است٠اده Ù…ÛŒ کرده است Ùˆ با این هنر دست به تØریک عموم علیه یهودی ها Ùˆ توجیه بی عدالتی Ùˆ کشتار آن ها Ù…ÛŒ شده است، بعد از جنگ جهانی دوم Ù…Øاکمه Ùˆ به زندان Ù…Øکوم Ù…ÛŒ شود. این نکته درست است Ú©Ù‡ دستگاه پروپاگاندای ٠اشیسم آلمان از کارهای هنری بخصوص در پوستر برای تبلیغ علیه یهودی ها است٠اده Ù…ÛŒ کرده است. اما اول این Ú©Ù‡ این کارهای هنری طنز نبوده اند. دیگر این Ú©Ù‡ در این کارها نقطه ÛŒ Øمله اشخاص یهودی بوده اند Ùˆ نه باورهای یهودی یا یهودیت به عنوان یک مذهب. یهودی ها دردستگاه تبلیغات ٠اشیستی به عنوان نژاد پست Ùˆ ا٠راد با ثروت زیاد Ùˆ ناØÙ‚ Ú©Ù‡ کنترل اقتصاد آلمان را در دست دارند Ùˆ از توزیع عادلانه ÛŒ ثروت جلوگیری Ù…ÛŒ کنند تصویر شده اند. این پوسترها Ùˆ کارهای هنری Ú©Ù‡ تعدادی از آن ها را در ماه مارچ در موزه ÛŒ هالوکاست واشنگتن دی سی به نمایش گذاشته بودند در واقع طنز نیستند Ùˆ واکنش خنده ایجاد نمی کنند. مقایسه این دستگاه سیستماتیک پروپاگاندا با کاریکاتورهای یک هلندی یا کارهای هنری طنز Ùˆ هجو Ùˆ هزل ایرانیان برای انتقاد از ٠رهنگ غالب، رژیم جمهوری اسلامی Ùˆ یا اعتقادات اسلامی بنیاد گرایانه به دلایل بسیار مقایسه ای اشتباه است. اما این بررسی مقایسه ای از Øوصله ÛŒ این یادداشت خارج است.
کارهای ادبی هجو Ùˆ هزل Ùˆ طنز به معمول شخصیت های Øقیقی Ùˆ Øقوقی Ú©Ù‡ چهره ÛŒ عمومی نیستند را را مورد کنکاش یا انتقاد قرار نمی دهند. آن ها سنت Ùˆ ٠رهنگ Ùˆ باورها را مورد اشاره قرار Ù…ÛŒ دهند Ùˆ اگر هم در آن ها از شخصیت های تاریخی یا چهره های عمومی است٠اده شود، قصد چیزی ورای این ا٠راد است. طنز این ا٠راد را ابژه Ù…ÛŒ کند تا سوژه ها را به انتقاد از خود Ùˆ ٠رهنگ خود Ùˆ در جا زدن در سنت های خود رهنمون شود. Ø´Ú©Ù„ بیان طنز، هجو Ùˆ یا هزل به Ù„Øاظ ژانری Ø´Ú©Ù„ تØریک به ن٠رت ورزی به گروه یا ا٠راد خاصی نیست. همچنین سبک طنز به معمول تØریک کننده به اعمال خشونت علیه دیگری نیز نیست. از همه مهم تر این که، درست بر عکس، طنز Ùˆ هجو Ùˆ هزل Ù…ÛŒ تواند ابزار بسیار موثری برای تعدیل خشونت اجتماعی Ùˆ جلوگیری از اجرای خشونت باشد. Ù…ÛŒ پرسید چطور؟
طنز Ùˆ هجو Ùˆ هزل Ú©Ù‡ در ژانر کمدی Ù…ÛŒ گنجند، بر خلا٠ظاهرشان، مانند تراژدی پالایش گرند. پالایش روØÛŒ یا به زبان ارسطویی کاتاریزز به Ø´Ú©Ù„ خنده Ùˆ یا گریه باعث تص٠یه عاط٠ی ن٠رت، خشم Ùˆ دیگر اØساساتی Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانند به طور بالقوه به اعمال خشونت بر دیگری منجر شوند. این Ø´Ú©Ù„ های بیان در نهایت ممکن است ابژه ای اجتماعی را Ú©Ù‡ Ù…ØÙ„ تنش است به Ø´Ú©Ù„ÛŒ ارائه دهند Ú©Ù‡ مخاطب طنز آن ابژه را چنان Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ Øقیر Ùˆ سطØÛŒ یا آلوده Ùˆ قابل انتقاد Ùˆ قابل تمسخر پیدا کند Ú©Ù‡ در نهایت به آن بخندد. خنده برای پالایش Ùˆ عبور از Øقارت Ùˆ باز تولید Øقارت است. چنین ابژه سازی در Ù¾ÛŒ تØریک به ن٠رت از ابژه Ùˆ اعمال خشونت بر آن نیست. در واقع طنز Ùˆ هجو Ùˆ هزل چنان چیزها/ابژه ها را Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ پست نشان Ù…ÛŒ دهند Ú©Ù‡ دیگر برای مخاطب قابل ن٠رت نباشند، بلکه تنها مستØÙ‚ سخره Ùˆ خندیدن در نهایت عبور از آن پستی شوند. به عبارتی دیگر، در بزرگ نمایی های کمدی Ùˆ Øقیر سازی ابژه، یک نوع Ú©ÙˆÚ†Ú© کردن خشونت ورزی وجود دارد. ابژه ÛŒ مورد خنده در بسیاری از کارهای قوی طنز در واقع خود مخاطب است. به این Ø´Ú©Ù„ØŒ طنز بزرگترین Ø´Ú©Ù„ انتقاد از خود است. طنز در خیلی از موارد کاری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ مخاطب به خود Ùˆ ر٠تارها Ùˆ گ٠تارها Ùˆ باورهایش بخندد Ùˆ آن ها را به پرسش بکشد.
Øال سوال این است: آیا در جوامعی Ú©Ù‡ به دلایل خاص تنش های اجتماعی Ùˆ ٠رهنگی Ùˆ عقیدتی بین ا٠راد Ùˆ گروه ها—بین نسل ها، بین باورمندان Ùˆ ناباوران، بین دین داران Ùˆ بی دینان، بین نگهبانان وتولید کنندگان سنت ها Ùˆ آن ها Ú©Ù‡ دیگر تاب سنت ها را ندارند Ùˆ بین غیره Ùˆ غیره تا Øدی بالا گر٠ته است Ú©Ù‡ ا٠راد آماده ÛŒ ن٠رت ورزیدن به یکدیگر هستند Ùˆ هر آن مترصد تا آن را Ú©Ù‡ خودی نیست مورد خشونت ورزی قرار دهند، طنز با تبدیل این تنش ها به خنده تا Øدی از شعله ور شدن ن٠رت به Ø´Ú©Ù„ خشونت جلوگیری نمی کند؟ به گ٠ته ÛŒ بسیاری Øتی بسیاری نمایندگان اردوی Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ سبز، جامعه ÛŒ ایران در چنین شرایط نتش زایی قرار دارد. آیا اگر در ایران امروز ٠رهنگ جوک به عنوان ٠رهنگ انتقاد Ùˆ مقاومت وجود نداشت، تنش ها بیشتر بالا نمی گر٠ت Ùˆ به ن٠رت Ùˆ خشونت ورزی های بیشتری منجر نمی شد؟ آیا بی پالایش اجتماعی خنده Ùˆ Øتی سخره آتش خشونت ورزی از این بیشتر بالا نمی گر٠ت؟
از طر٠دیگر، طنز Ù…ÛŒ تواند از بزرگترین ابزارهای انتقاد ٠رهنگی-اجتماعی Ùˆ ابزارهای مبارزه خشونت پرهیز باشد. در همه ÛŒ جوامع، Ùˆ به خصوص در ایران، طنز در دوره های شور Ùˆ سرزندگی مبارزات اجتماعی مانند دوره ÛŒ مشروطه بسیار قوی Ùˆ در صØنه Øاضر بوده است. شور تغییر Ùˆ تØول عمیق به نوعی در تاریخ ما با Øس طنز در هم آمیخته بوده است. نگارنده بر این اعتقاد است Ú©Ù‡ یکی از کمبودهای Øرکتی Ú©Ù‡ به جنبش سبز معرو٠شد همین طنز بود. متاس٠انه شور مبارزاتی دوران هایی مانند مشروطه به ظاهر در ایران امروز ضعی٠است. به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ جامعه چنان پرتنش، نابهنجار، دردمند Ùˆ بزه کار شده است Ú©Ù‡ خشونت ورزی در آن غوغا Ù…ÛŒ کند. در مقابل این پتانسیل بالای خشونت، پتانسیل پالایش جامعه در جهت خشونت پرهیزی از راه طنز Ùˆ هزل Ùˆ هجو بسیار پایین است. از طر٠دیگر شور Ùˆ امید به آینده Ùˆ امید به تØولی عمیق Ùˆ برگشت ناپذیر در جنبش سبز پایین بوده است.
چیزی Ú©Ù‡ در گ٠تارهای اجتماعی به عنوان Øد تØمل یا رواداری نامیده Ù…ÛŒ شود Ù…ÛŒ تواند در یک جامعه با ظر٠یت طنز آن رابطه ای مستقیم Ùˆ نه معکوس داشته باشد. هر Ú†Ù‡ جامعه ای بیشتر بتواند ازراه های مختل٠از جمله طنز خود انتقاد کند، این جامعه Ù…ÛŒ تواند روادار تر هم شده Ùˆ Øد تØمل دیگری در آن بالا برود. جامعه ای Ú©Ù‡ بتواند از خود انتقاد کند Ùˆ با عواملی مانند خنده یا رقص یا شادمانی Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ را بیشتر Ùˆ بیشتر از خشونت ورزی پالایش دهد، پتانسیل تØولات عمیق تر اجتماعی را دارد—تØولاتی Ú©Ù‡ شاید بتوانند برگشت ناپذیر شده Ùˆ الگوی بن بست های تاریخی گذشته را بشکنند Ùˆ تاریخ مردم ما را به مسیر های جدیدی رهنمون شوند.
نیلو٠ر شیدمهر کاندیدای دکترا در آموزش و پرورش متخصص شیوه های کی٠یتی پژوهش و زبان و سواد آموزی چند ٠رهنگی