پرسشها و تأمل هایی در باره ی فراخوان «همبستگی بین المللی با مبارزات زنان ایران» / سرور صاحبی

آیا فکر نمی‌کنیم که هستی خودمان را در نظر نمیگیریم؟

یکی از ویژگیهای جنبشهای زنان گونه گون و چند سویه بودن آن است و این که نمیتوان برای آن کلیتی واحد قایل شد. هر زنی که در هرکجای دنیا تلاشی برای رهایی خود بکند در حقیقت یکی از این حلقهها شبکهی جنبش زنان است. در عین حال اندیشهی فمینیستی هم از یک رشته آرای گوناگون با ژرفنگری و پژوهش بسیار هستی یافته است که مبتنی بر تجربههای گوناگون زنان از واقعیتهای موجود و متفاوت در رابطه با مبارزه بر علیه تبعیض جنسیتی است. مفهوم تفاوت جنسیتی یکی از موضوعهای مرکزی اندیشهی فمینیستی میباشد که تنها تفاوت میان زنان و مردان را در بر نمیگیرد بل که از تفاوت میان زنان هم سخن میگوید. این تفاوت از زاویهی فمینیست غیر هرمی است و شامل هیچ گونه ارزشگذاری نیست.
در حقیقت بحثی را که میخواهم مطرح کنم از یک سو به گونهگونی جنبش زنان بازمیگردد و از سوی دیگر به تفاوت از نگاه فمینیستی. و آن هم در رابطه با بحثی که در رابطه با حمایت ما زنان ایرانی خارج از کشور از جنبش زنان ایران و جنبش یک میلیون امضا پیش آمده است. و ایجاد یک گروه ویژه برای حمایت از این جنبش و فعال کردن افکار عمومی جهان به این امر و اعتراض به ضرب و شتم، زندانی کردن زنان و فشارهای هر روزه برآنها.
اهداف جنبش زنان ایران با اهداف جنبش زنان ایرانی در خارج از کشور متفاوت است اما این تفاوت سبب برتری هیچکدام نیست. تفاوت در موقعیت و هستی اجتماعی آنهاست. زمانی که به تاریخچهی مبارزات و جنبشهای زنان ایرانی خارج از کشور نظر میاندازیم، میبینیم که در این مدت بیست و اندی سال که از جنبش زنان ایرانی در خارج کشور میگذرد این جنبش فراز و نشیبهایی بسیار را پشت سرگذاشته است از اعتراض به عکس با حجاب اسلامی گرفته تا بحثهای استقلال جنبش زنان، اشکال تشکلها، ارتباط زنجیرهای- شبکهای، جنبش نقد دگرجنسگرایی اجباری همجنسگرایی همه و همه نمایانگر تلاشهای فمینستی زنان ایرانی در خارج از کشور بودهاست. آیا سمینارهای سالانه زنان در آلمان که بیست و هشت سال از آن گذشته است، چیزی جز فعالیت فمینیستی زنان ایرانی در تبعید بوده است؟
فعالیتی که در عین حالی که جدا از جنبش درون ایران و جنبشهای زنان در گوشههای دیگر جهان نبوده اما متفاوت بوده است. تازه به نظر من تجربیاتی ویژه هم داشته است. مبارزات زنان غیربومی و مهاجر در کشور میزبان بحث تبعیض نژادی و مبارزات زنان. این جنبش نه تنها مبارزات و حرکتهای فمینیستی را در سرزمینی که میزیستهایم برای رهایی خود شکل داده است، بلکه همواره از جنبش زنان در ایران و سایر کشورهای حمایت و پشتیبانی کرده است و میکند و توجه و حمایت زنان کشور میزبان را هم به این امر جلب کرده است و از حمایت آنها هم برخوردار شده است. در خارج کشور هم تشکلها و سازمانها زنان بسیار گونهگون با اهداف متفاوت برای رفع تبعیض و رهایی بود است. بنیاد پژوهشها یکی از این نمونهها میباشد. که همواره تلاش کرده است شرایطی را فراهم کند که دیالوگی میان اندیشه و تجربیات و تشکلهای زنان در ایران و در خارج کشور پدید آورد. و در این زمینه هم از منظر من بسیار موفق بوده است. و همواره از کنش و پشتیبانی و همکاری دیگر جنبش زنان برخوردار بوده است.
از سوی دیگر چون ما زنان در خارج از کشور در دنیای چند فرهنگی به سر میبریم. با زنان کشورهای دیگر آشنا شدهایم و با رد و بدل کردن تجربههای گوناگون دنیای فکری خود را گسترش دادیم از جنبش و مبارزات زنان این کشورها نیز حمایت کردهایم و تشکلهای چندفرهنگی پدیدآوردیم و نکات شباهت و افتراق، هدفهای و موضوعات مشترک میان خود را شناختهایم و به کنش مشترک بر علیه تبعیضها در کشور میزبان پرداختیم. به گونهی مثال، همایش بینالمللی لاروزا در هانوفر که با تلاش همایش زنان ایرانی، زنان منفرد ایرانی و آلمانی، گروه آلمانی (FIFF) پدیدآمده است با برگزاری هشت مارس روز جهانی زن، با همکاری سایر گروهها و انجمنهای زنان در هانوفر یکی از تلاشهای جنبش زنان ایرانی برای ارتباط با جنبشهای زنان دیگر کشورهاست. و این امکان باعث شده است که ما بتوانیم علیه خشونت و تبعیض وارد به زنان کشورهایی مانند، افغانستان، هندوستان، ترکیه، آمریکای لاتین، آفریقا و… عمل کنیم و از تلاشهای آنان پشتیبانی و حمایت به عمل آوریم. در مراسم ۸ مارس در طول این سالها زنانی از این کشورها را دعوت کردهایم و با مشکلات و شکلهای مبارزهی آنها آشنا شدهایم و با آنان تبادل تجربه داشتهایم. در ضمن چهار سال پیش شبکهی زنان ایرانی با همکاری زنان فرانکفورت و کلن و دیگر شهرها و با تلاش ویژهی شادی امین آغاز به کار کرد و یکی از شبکههایی است که از جمله اخبار زنان را در همهی دنیا به ویژه ایران بازتاب میدهد. جنبش زنان ایرانی خارج از کشور همیشه نسبت به هر حرکت و جنبشی که در ایران اتفاق میافتد حساس بوده و با توان خود به آن پاسخ داده است؛ در عین این که به مبارزات خود در محیطی که زندگی میکند ادامه داده مبارزاتی که برایش تلاش بسیار کرده است. اینها تنها چند نمونه از شبکه و شبکههایی است برآمده از دخالتگری و تلاشهای فمینیستی زنان ایرانی در سالهای گذشته در تبعید بوده و بسیاری از ما، چه هنوز همراه چه کناره گرفته، در تنیدن تار یا تارهایی از آن شرارهای از عمل یا اندیشه اهدا کرده است.
پرسش من این است چرا ما برای حرکتی دیگر یا تازه در درجهی نخست از این امکانات پدید آمده، یاری نمیگیرِیم؟! و چه گونه است وقتی میخواهیم کاری دیگر یا گامی دیگر را شروع کنیم تمام دستآوردهای گذشته فراموش میشود؟ و به گروههای هستی یافته، و تجربه های موجود توجه ی کم میشود؟ چه کاری میخواهیم بکنیم که به ظرفی «ناموجود» در شبکه های موجودمان نیاز دارد؟ با آرزوی موفقیت برای این گام دیگر.

سرور

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *